ریاضی علمی دست نایافتنی
ریاضی علمی دست نایافتنی

ریاضی علمی دست نایافتنی

معمای انیشتین !(آیا شما جزو 2 درصد باهوش ها هستید)




پنج باغبان کنار یکدیگر باغ دارند. در این باغ ها سه نوع بذر پرورش می دهند.
میوه شامل:(سیب, گلابی, زرد آلو, گیلاس)
سبزی جات شامل:(پیاز, هویج, کلم, کدو)
گل شامل:(رز, لاله, زنبق و میخک)

1. آنها مجموعا دوازده محصول مختلف پرورش میدهند.
2. هر کس دقیقا چهار محصول دارد.
3. هر محصول در یک باغچه قرار دارد.
4. فقط یک محصول هست که در چهار باغچه موجود میباشد.
5. فقط در یک باغچه، سه نوع بذر کشت شده.
6. در یک باغ، فقط یک نوع بذر کاشته شده.
7. گلابی‌ها فقط در باغ اول و باغ آخر وجود دارند.
8. باغ پل در وسط قرار دارد ولی در آن زنبقی نیست.
9. کسی که میخک پرورش میدهد، سبزیجات دیگر را نمیکارد.
10. کسی که رز دارد، کلم پرورش نمیدهد.
11. کسی که زردآلو دارد، کلم و کدو هم میکارد.
12. اولین باغچه، سیب هم دارد.
13. فقط در دو باغچه، گیلاس وجود دارد.
14. در باغ سام، پیاز و گیلاس هست.
15. لوک فقط دو نوع میوه پرورش میدهد.
16. فقط در دو باغ، لاله کشت میشود.
17. یک باغ سیب دارد.
18. فقط در یک باغ که کنار باغ ریک است، کلم کشت میشود.
19. باغ سام در دو انتها قرار ندارد.
20. هنک نه سبزی میکارد و نه میخک.
21. پل سه نوع سبزی دارد.

محصولات هر کدام از باغبان‌ها را مشخص کنید.

آخرای تابستان با یک معمای خوب

مسافر و قطار

وقتیکه قطار مسافربری در ایستگاه ترمز کرد پیرمرد که چند دقیقه ای میشد منتظر رسیدن قطار بود خود را در مقابل آخرین واگن قطار دید. قطار مرکب از دو لوکوموتیو بود، یکی در جلو و دیگری در عقب که در بین آنها پنجاه واگن قرار داشت. طول هر واگن هم 15 متر بود.

 

پیرمرد از در عقب آخرین واگن سوار شد و به دنبال صندلی خالی گشت که بنشیند ولی با کمال نومیدی دید که همه ی صندلی ها از ایستگاه های قبلی پر شده اند. تصمیم گرفت به واگن بعدی برود و ببیند آنجا وضع چطور است. چمدانش را زمین گذاشت و به راه افتاد. قطار هم همانموقع حرکت کرد و پیرمرد از پنجره ی واگن دید که قطار دارد از مقابل اداره ی پست شهر عبور میکند.

 

                                                               

 

پیرمرد در واگن بعدی هم صندلی خالی پیدا نکرد و همین طور واگن به واگن جلو رفت تا بیست دقیقه بعد به آخرین آنها رسید. در حالیکه از نیافتن حتی یک صندلی خالی سخت پکر شده بود تصمیم به بازگشت گرفت. تعدادی از مسافرین که ظاهرا" از بسیار نشسته بودن خسته شده بودند به راهرو های قطار آمده  تا بایستند و کمی رفع خستگی کنند. به همین دلیل بازگشت پیرمرد کمی بیشتر طول کشید و نیمساعت شد.

 

وقتیکه به چمدانش رسید چاره ای ندید جز آنکه از چمدان به عنوان صندلی استفاده کند و همانجا روی آن بنشیند تا به مقصد برسد. وقتیکه داشت مینشست از پنجره نگاهی به بیرون انداخت و دید که قطار دارد از روبروی ساختمان شهرداری میگذرد. او میدانست که فاصله ی اداره ی پست تا ساختمان شهرداری دقیقا" 12 کیلومتر است. پیش خود فکر کرد ای بابا به درد سرش نمیارزید، مثل اینکه اگر پیاده رفته بودم زود تر میرسیدم!

  

پیرمرد وقتیکه روی چمدانش نشست سرش را به دیوار قطار تکیه داد و به خواب شد. یک ساعت بعد حس کرد که کسی دارد او را صدا میزند و میگوید که رسیده ایم، بلند شو ! پیرمرد از خواب بیدار شد و چمدانش را برداشت و از قطار بیرون رفت.

 

فاصله ی مبدا تا مقصد برای مسافر پیر ما چند کیلومتر بوده است؟

ادامه مطلب ...

چند سوال هوش ریاضی میزارم حال کنین

سوال 1ـ جزیره ای است که پوشیده ازعلف ودرختان وگیاهان است وتنهاساکنان آن 100 شیرویک گوسفندهستند.شیرهامخصوص هستندیعنی:
1.بسیارباهوش وزیرک هستند.
2.آنهامی توانندبافقط خوردن علف زنده بمانندوعلف بیشماری درجزیره موجوداست.
3.البته آنهاترجیح می دهندکه گوسفندبخورند.
4.تنهاغذای موجوددرجزیره برای شیرها گوسفندوعلف است.

البته قانون خاصی هم براین حزیره حاکم است:اگرشیری گوسفندی رابخوردتبدیل به گوسفندمی شود.
فرض کنیدهمیشه یک شیرازسایرشیرهابه گوسفندنزدیک تراست وهیچ وقت این موضوع مطرح نیست که کدوم شیرزودترگوسفندرامی گیردواگرشیرتصمیم بگیردکه گوسفندی رابخورد،گوسفندراه فراری ندارد(همه راه درروهای این چنینی مثل گوسفندباقایق ازجزیره فرارمی کند! و... که به ذهنم نرسید مردوداست)

حالابه نظرشماشیرگوسفندرامی خوردیاخیر؟بااستدلال وتوضیح کامل.
سوال 2_ چهار مرد می خواهند از پلی عبور کنند آنها همه در یک طرف رودخانه هستند در شب آنها تنها یک چراغ قوه دارند. فقط دو مرد می توانند در یک زمان از پل عبور کنند و هر دفعه یک یا دو نفر عبور می کنند و حتما در هنگام عبور باید چراغ قوه به همراه داشته باشند.
هر مردی با سرعت متفاوت راه می رود.
مرد شماره یک، پل را در یک دقیقه، مرد شماره 2 در 2 دقیقه شماره 3 در 5 دقیقه و شماره 4 در 8 دقیقه می پیمایند. و برای مثال اگر مرد شماره 1 و 3 با هم از پل عبور کنند آنها نیز به 5 دقیقه نیاز دارند...
چگونه می تونند همشون 15 دقیقه ای برن اونور؟

سوال 3_چگونه می توان با داشتن دو طناب غیر همگن که هر دو در یک ساعت می سوزند زمان 15 دقیقه را محاسبه نمود

سوال 4_ در یک جنگ 100 سرباز شرکت کردند و جراحاتی برداشتند. آمار جراحات به شرح زیراست:
70 نفر دست راستشان را از دست دادند
75 نفر دست چپشان را از دست دادند
80 نفر پای راست
85 نفر پای چپ از دست دادند.
حد اقل تعداد افرادی که هر 4 عضوشان را از دست دادن چندتاست؟


پاسخ معما ها در ادامه متن

ادامه مطلب ...

معمای رنگ کلاه ها

کلاه هر کس چه رنگی است؟ 



خانم هریسون 6 تا کلاه داره که 3 تا آبی ، 2 تا زرد و یکی صورتیه.
آلیس ، بتی ، سیندی و دبی به دیدن خانم هریسون میرن و هرکدوم یه کلاه رو سرشون میزارن و مثل شکل می استن ولی خانم هریسون نمیتونه ببینه هرکدوم کلاهش چه رنگیه .

در این وضعیت آلیس رنگ کلاه بقیه رو میدونه.
بتی رنگ کلاه دو نفر اخر رو میدونه .
و سیدنی رنگ کلاه دبی رو.
و دبی هیچ رنگی رو نمیبینه.

خانم هریسون از اونا رنگ کلاهشون رو می پرسه:
آلیس میگه که نمیتونه رنگ کلاهش رو بگه.
بتی هم نمیتونه.
سیدنی هم نمیتونه.
ولی دبی رنگ کلاهش رو تونست به خانم هریسون بگه.

او چطور این کار رو کرد؟